سال نو

امسال برای من خیلی اتفاق های جالبی افتاد ، می خوام تمام وقایعی که تو سال 86 برام پیش اومد رو بنویسم ، خاطرات رو به دو دسته تقسیم کردم 1- خوب 2- بد ، اول میخوام خوب ها رو بگم ...

---------------------------------------------------------------------------------------
- خوب :

1- اواخر اردیبهشت مامان و بابا رفتن حج
2- اواسط خرداد تونستم ماشین بخرم البته با کمک مامان و سخت کوشی خودم .
3- خیلی مسافرت داشتم ،
- شمال مهر ماه خیلی چسبید با سه تا از دوستام
- اواخر مرداد ماه رفتیم طالقان با دوستای خواهرم و کلی خندیدیم و خوش گذشت .
- اواخر تیر ماه سفر خانوادگی با ویلای دایی مادرم تو دماوند خیلی چشبید خصوصاٌ استخرش.
- اواخر شهریور ماه رفتیم فشم ویلای شوهر دختر دایی مادرم و گردو کندنش یه طرف و شرط بندی بخاطر استخرش به یه طرف دیگه ( 5 تا پسر بودیم شرط بستیم که تو اون سرمای فشم شب بریم تو آب و خلاصه تمام جوانهای روغن نباتی جرات نکردن برن ، آخر سر شوهر دختردایی مادرم رفت تو آب)
- شمال آذر ماه به من خیلی چسبید ، ولی شمالیهای بی رحم کارت سوخت و پولهای یکی ازدوستامون رو دزدیدن ) ولی خیلی خندیدیم .
- سفرهای قم خیلی دلچسب بود با دوستانم ( شب می رفتیم و صبح می اومدیم ) یه جورایی قم پاتوق ما شده بود .
- سفر آخری که به روستای قاهون داشتیم فوق العاده بود.

4- آذر ماه با کسی آشنا شدم که تو برنامه هام اصلاٌ پیش بینی نکرده بودم و زندگیم رو تغییر داد ، خصوصاٌ عامل خیلی از پیشرفتهام شد البته چون هدیه خداوند بود از اول اومدنش برام نیک بود و خوبی آورد .
5- پرونده کمیته انضباطی دانشگاه حل شو و من از تحصیل منع نشدم .
6- ترم مهر ماه 86 ، تمامی واحدها رو پاس کردم و خیلی خوشحال بودم ، اصلاٌ باورم نمی شد ، البته همه اش بخاطر فرشته ی مهربونم بود .
7- خدا خیلی کمکم کرد تو تمام زمینه ها ، آبروی منو خیلی جاها حفظ کرد و نذاشت بره . پیش دوستام ، خانواده ، فامیل هیچ وقت از لحاظ مالی شرمنده نشدم .
9- به خدا خیلی نزدیکتر شدم ، خیلی جاها چیزایی رسوند که من اصلاٌ انتظارش رو نداشتم که من زندگی الانم رو مدیونش هستم .
10- با کمک خواهری تونستیم معامله های خیلی خوبی تو زمینه مسکن انجام بدیم و پیشرفتهای خیلی بزرگ و باور نکردنی داشتیم .
11- یکی از خانواده ما رفت که برای من خیلی بهتر شد آرامش برگشت به خونه ما .
12- از لحاظ اخلاقی خیلی خوب شدم و تونستم با پدرم رابطه خوبی برقرار کنم ، کلاٌ تونستم خیلی از حرکات بدم رو ببوسم و بذارم کنار .
13- یکی از دوستای قدیم من که الان برای خودش کسی شده و کنسرت برگزار می کنه، منو اورد تو دنیای موسیقی و با خیلی از بزرگان آشنا کرد که ساز با اومدنش جایگزین خیلی چیزا و همدم تنهاییم شد .

---------------------------------------------------------------------------------------
- بد :

1- فوت بهترین عموی من ، که خیلی مرد و بزرگ اندیش بود ، من تا هفت شب می رفتم سر خاکش و گریه می کردم از بابای خودم بیشتر دوسش داشتم ، بصورت پنهانی و به دور از دید خانواده خودم بهش کمک کردم و هر جا که می خواست می بردمش بهش تا اونجا که می تونستم کمک می کردم . ولی وقتی فوت کرد بچه هاش همه پشیمون بودن که چرا پدرشون رو یکبار نبرده بودن مسافرت ، ولی من خوشحال بودم از اینکه قدرش رو دونستم ، وقت گذاشتن توقبر من رفتم و سرش رو از تو کفن در اوردم و گذاشتم بیرون و یه دعا گذاشتم روی پیشونیش و همونجا اشکام ریخت روی صورتش می دونم جاش تو بهشه . ( عمو جون الان که دارم اینو می نویسم ، اشکام داره می ریزه ، چون تو این دوره زمونه مرد پیدا نمیشه ، دوس دارم یه جو از مردونگیت رو داشته باشم ) ای کاش دنیا یه وقتهایی اینقد کوچیک نمی شد ، وقتی یکی رو که دوس داری از دست می دی دیگه ......
2- مریضی پدرم و بستری شدنش در بیمارستان .
3- مشکلات روحی مادرم که خیلی عذابش می داد و من نمی تونستم کمکی کنم .
4- مشکلاتی که برای دادشم پیش اومده بود و من تمام سعی ام رو کردم که حل بشه ولی .....
5- از سر کارم اومدم بیرون ، روز اول فقط تو اتاقم حبس بودم ،چقد زحمت کشیدم ولی هیچی قدرش رو ندونست ، ولی اومدن بیرون از اونجا برام خوش یُمن بود .
6- اینقد تو عمرم از لحاظ مالی تو منگنه نبودم ،ولی می دونم حل میشه.

---------------------------------------------------------------------------------------

نتیجه گیری امسال :

سال خوبی بود ، سال پیشرفت بود ، به جاهای جالبی رسیدم و چیزهای خوبی کشف کردم از همه مهمتر تغییرات بزرگی داشتم ..
همه ی آرامشی که الان دارم به خاطر وجود توئه .
می دونم سال جدید برای ما ( من و تو ) خیلی خوبه ، حتی بیشتر از تصورات ما ؛ خیلی دوستت دارم .

برای همه دوستای خوبم آرزوی شادی و موفقیت دارم .


نظرات 5 + ارسال نظر
فلیکا شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:49 ق.ظ

چشبید؟!!!من می گم معتادی،اینم مدرک.!!!
آهان اومده بودم مثلا" سال نو رو تبریک بگما...
ما که هر وقت سر و ته شما را گرفتیم شمال بودی،خوش بگذره بهت الهی.ایشالله با فرشته مهربونت بری .چرا این پسرا اینقدر ادعای الکی دارن و شرط می بندن؟کاش سرماخورده بودین یه هفته می خوابیدین تو رختخواب حالتون جا می اومد.
دعا می کنم زن بگیری دست برداری از این سفرای مجردی.دونقطه دی
خوشم می آد یکی پیدا شد بگه خدا باحاله.منم خیلی دوسش دارم.یه جاهایی بدجور حال می ده.یه جاهایی هم بد جور حال می گیره،در هر صورت ما مخلصشیم.
نتیجه گیریت منو کشت.
چقدر غلط املایی داشتی،حوصلم نمی آد بگیرمشون برات،آخه الان آقاهه من رفته ددر و من نمی تونم بخوابم،دلم شور می زنه،نگرانم،نکنه بچم سرما بخوره؟می خوام پا شم برم تو خونه راه برم.اا یادم رفت اینجا کامنت دونی شماست نشستم وبلاگ نویسی،شرمنده...نصفه شبه ببخشید شما.
یعنی ما امسال قراره شیرینی عروسی بخوریم؟؟؟خبریه یا نه؟هان؟؟؟؟بی خبر نری زن بگیری،منم باید ببری تو مجلس خواستگاریت،این داداش ما که نمی آد ما بریم براش خواستگاری،مونده به دلم برم تو یه مجلس خواستگاری بشینم تبلیغ دامادو بکنم..آی ام وری سد .اند آن حپی...
منم برات آرزوی شادی و موفقیت دارم و برا خودمم دعا می کنم بالاخره یکی از این اهالی بلاگستان یه شیرینی به من بده بخورم.دونقطه دی.

روژین شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:47 ق.ظ

چه عالی که تونستی یه جمع بندی خوب داشته باشی :)

سال نو مبارک :)

امیر دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:28 ب.ظ http://hamlet.blogsky.com

سلام صادق جان
حالت چطوره؟
من هم سال نو رو بهت تبریک میگم و برات آرزوی سال خیلی خوبی رو دارم... اینطور که نوشتی سالی که گذشته سال پر حادثه ای بوده... خوب اهل سفر هم هستی ;) خوشخالم که در مجموع راضی هستی و به نظرت سال خوبی بوده :) امیدوارم این روند در سال در پیش هم ادامه پیدا کنه.
******
برای فارغ التحصیل شدن من هم هنوز حداقل ۶ ماه باقی مونده ;)
خیلی ممنونم از لطفت و اینکه همیشه سر میزنی :)

آشنای غریبه سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:24 ب.ظ http://parsnarsis.blogsky.com

سلام خوش به حالت که از سال ۸۶ راضی بودی ... الهی مادر،‌ همه جوونا مثل تو ،‌از روزگارشون راضی باشن... البته یه چیزایی رسم روزگاره و نمیشه کاریش کرد
امیدوارم امسال یه سال بسیار بسیار بهتر داشته باشی و فروردین۸۸ حتی یک مورد خاطره بد از ۸۷ نداشته باشی

مهر پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:03 ب.ظ http://Doayam.blogsky.com

سلام دوستم ... شاد بودن خوب است گریه هم گاهی نیاز انسان است و اشکالی ندارد...برای شما دلی شاد و صبر و یادگیری از حوادث اطرافمان از خدا ارزومندم... در پناه و انوار درخشان الهی باشید!...

پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا کن‏...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد