تغییرات

- خیلی خوشحالم ، امروز روز خوبی بوده ، آرزوم همینه ، برای تو ....

- طمع تغییرات رو دارم می کشم ، اونم چه طمعی .

- می دونم الان از قولی که بهم داده بودیم سرپیچی کردم ، ساعت از 23 رد شد ، ولی ....


به همه دوستان می خوام امروز یه تجربه ای رو بگم که اگه تو شرایطش قرار نگیرید بهش نمی رسید :
- شاید الان شما با اعضای خانواده تون یا دوستان و یا فامیل خیلی رابطه صمیمی دارید ، آیا می دونید وقتی دارید پیشرفت می کنید ، خیلی از اونهایی که ادعا می کنن با شما صمیمی هستند دارن تیشه به ریشه تون می زنند ، اونها طاقت پیشرفتهای شما رو ندارن ، اونها دارن می ترکن و اما شاید ظاهر رو حفظ کنن ولی شدن دشمن در لباس یک دوست ، دست خودشون نیست ، برادر ، خواهر ، پدر نمی شناسه ، چون اونا چشم دیدن پیشرفتهای شما رو ندارن ، اینجا مبارزه شروع میشه ، شما باید خونسردی تون رو حفظ کنید و به نظراتشون دقت کنید که ببینید با چه لحنی می گن و شما رو به چه سمتی سوق می ده .... پیشرفت یا پسرفت ......

- خودم رو وسط یه جایی دارم می بینم که یه روز آرزوم بوده و ولی الان انگار وسط یه صحرا نشستم ، دارم با مشکلاتی مبارزه می کنم که کمتر کسی حاضره خودش رو درگیر کنه ... ولی من شروع کردم و باید تا آخرش ادامه بدم .. چون تو هدفمی نه این مشکلات ( چشمک ) .

- خدایا خیلی ممنون ، بخاطر همه چیز ....

فکرای آخر شبی


- یه وقتهایی فک می کنم می بینم اگه باهوش بودم و با عقلم جلو می رفتم شاید اوضام از این که بود بهتر می شد ولی بنده ناشکر نیستم . خیلی ممنون

- آیا می دونید برای رسیدن به موفقیت فقط باید عمل کرد اصلاٌ نباید حرف زد .

- از طرفی خیلی از پیشرفتام ماله اونه ، چون اون باعث تکون خوردن و پیشرفتم شد .

- کی می دونست شاید یه روزی من اینجوری بشم .

- ولی اگه یه روزی بدونی من کجام و چی کار می کردم ، شاید خیلی ناراحت شی ، ولی اون روز بهم حق بده ، چون واقعاً دوستت دارم ، از چیزهایی گذشتم و فقط برای تو خواستم ، که فقط یه نفر از ما می تونست داشته باشه نه دو نفر ...

- می دونی فرق عمل تا حرف چقدره ، خیلی زیاد یا خیلی کم ، مهم تصور ما آدمهاست یا اندیشه های ما .

- به جرات به این حد از آدمیت رسیدم که یه کوه طلا رو با تو عوض نمی کنم یا هر چیزی که قبلاٌ حاضر بودم جونم رو پاش بدم .