تو یه مرحله ای از زندگی قرار گرفتم ، که احساسات جاشو داده به عقل ..... و تمام تصمیمات من باید از روی همین عقله باشه .. اگرنه ....
از این مرحله زندگی می ترسم ، و تمام سعی ام اینه که با بهترین دوست هام مشورت کنم ، تمام سعی و تلاشم اینه که بعدها از کارهای گذشته پشیمون نباشم و خودم رو تحسین کنم ...
1- هیچ پشتیبانی استوارتر از مشورت نیست .
2- طرف مشورت باید امین باشد.
3- هر کسی در کارهای خودش با دیگران مشورت کنه دچار تباهی نمیشه .
از یه چیزی خیلی خوشم میاد :
همیشه در مهمانی های خانوادگی که دور هم جمع میشیم ، از تمامی حاضران اون مجلس سوال می کنم " افراد مسن و میانسال " اگه یه روزی برگردی به دوران جوانی چه کارهایی انجام می دی که پیشرفت شما بیشتر بشه ،
جوابهای متعدد و جالبی شنیدم ، مثلاً :
- بستگی به شرایط اون زمان داره .
- شرایط شما با شرایط من فرق می کنه .
- باید برای رشد به شهرهای بزرگتر و یا خارج از ایران رفت .
- نمی دونی اون زمان اون چیزی رو که می خوای می تونی با اون اوضاع و احوال بدست بیاری .
- کی می دونه آینده چی چیزی با ارزش تره .
- هر کی ارزش رو تو یه چیزی می بینی ، پول ، تحصیلات وووووو
ولی غریب به اتفاق همه می گن ، درس می خوندیم یا تحصیل کرده هاش می گن : درجات بالاتر .
خلاصه به افراد بزرگی که تو زندگیم برمی خورم ، همین سوال رو می کردم .
مثلاً دکتر کامکار که باعث تغییر و تحولات عمیقی توی زندگی من شد ، در جواب این سوال به من گفت :
- به هیچ عنوان به ایران بر نمی گشتم .
- زبان های خارجه بیشتری یاد می گرفتم .
ادامه داره .......
جالب بود
سلام اخوی...
من منظورت نفهمیدم، که گفتی قلم شیوایی دارم و رو چه حسابی گفتی ؟چون خودم اصلا اینطور فکر نمیکنم! و راجب تعطیلی و فیلتر شدن ، قبلش من خواهم رفت،فعلا دارم وبلاگ دیگه ای روتست میکنم!
وبلاگ متفاوت تراز بقیه میزنه...
راجب پست فالت اینو من قبلا امتحان کرده بود، منطقی تست شدم، و حالا و بعد ازدواج اینو الان تست رو زدم احساسی از اب در اومدم!!!
راجب پست مرگ وزندگی: این یه حرف دیگه است راجب مرگ، که مرگ اخرین مرحله رشد ما ادمهاست...تسلیت میگم
و راجب این پست: همون بدون که تو تصمیات بزگت حتما خونواده و اطرافیانت رو محرم بدون و تک روی نکن!