فاصله ها

یه وقتهایی میگن از یه چیز فاصله بگیری ، خیلی بهتر میشه شرایط.. البته میگن ولی من تا حالا ندیدم..

دعا میکنم منطق نازنینت به حالت اول برگرده ... ارزوی من سلامتی،شادی،موفقیت شماست.

 خیلی خیلی سخته ولی میگذرم تا به آرامش برسی... دوستت دارم بی انتها ...

تغییرات

بالاخره وبلاگ من یکساله شد ؛ ولی من تصمیم های جدیدی گرفتم ، یعنی از قبل تو اهدافم و تو فکرام بود و از طرفی خیلی دوس داشتم یه تغییرات و تحولات عظیمی رو تو این زمینه ایجاد کنم و الان بهترین زمان برای این کار هستش ، درسته که مشغله های خیلی زیادی از قبیل : کار ، دانشگاه ، خانواده ، وووو... دارم ، ولی نمی خوام اینا مانع رسیدن به اهدافم بشن ، اولین تصمیم من در مورد وبلاگم هست می خوام وبلاگم رو تفکیک کنم و مطالب رو پراکنده ننویسم ، 1- یک وبلاگ به عنوان احساسات راه اندازی کنم 2- وبلاگ تخصصی در زمینه لکنت زبان ایجاد کنم 3- وبلاگ تخصصی در زمینه کامپیوتر 4- یه وبلاگ در مورد مهدیه و هئیت ایجاد کنم .

- ولی در زمینه لکنت زبان چرا ؟
چون من خودم این مشکل رو داشتم و الان رفع شده ، دوس دارم تا اون جایی که می تونم اطلاعات جدید رو بگیرم و در اختیار دوستانم در سراسر ایران قرار بدم از طرفی اکثر وبلاگهایی که در زمینه لکنت زبان فعالیت داشتن در حال حاضر یا به روز نمی شن و یا هک شدن و یا بنا به دلایلی کار نمی کنن ... که خودم خیلی ناراحتم از این موضوع وبلاگ دوستم آقای جلال رمضانی یکی از این وبلاگها بود که متاسفانه توسط یه هکر ، هک شد و وبلاگ بعدی ایشون دیگه آپ نمیشه .
دومین سایت که از آقای پور خجسته عزیز و دیگران دوستان بود که دیگه به روز نمیشه و برنامه گردهمایی ایشون که در پارک طالقانی برگزار می شد دیگه اجرا نمیشه .. همه ی این عوامل باعث شد که به فکر یه وبلاگی باشم که بتونم یه اتحادی بین بچه های لکنتی در سرتاسر ایران ایجاد کنم و تبادل اطلاعات قشنگی داشته باشم .

در ابتدا هم می خوام وبلاگ لکنت زبان رو راه اندازی کنم و بعد به ترتیب احساسات ، هئیت و کامپیوتر رو راه اندازی کنم .

در مورد وبلاگ فعلی هم می خوام به صورت یه وبی درباره افکار و اندیشه ها باشه و دیدگاهای خودم نسبت به مسائل رو بنویسم .

اگه دوستان هم نظری دارن خیلی خوشحال میشم .

با احترام - صادق

دوس دارم بدونم

نمی دونم تا الان تونستم درکش کنم ،

نمی دونم تا الان تونستم نیازهایی رو که از یه مرد انتظار داره رو جوابگو باشم .

نمی دونم تونستم براش مایه دلگرمی باشم .

نمی دونم احساساتش چی می گه .

نمی دونم تونستم اون حس دوس داشتن رو بهش منتقل کنم .

نمی دونم تا حالا که اینقد ادعای درک؛شعور،فهم و غیره رو داشتم ، تونستم اجرا کنم .

دوس دارم تو روابطمون هر اشکالی که می بینی رو بهم بگی ...... ممنوم